راهکارهای برونرفت از بحران اقتصادی ، رکود اقتصادی به معنای کاهش کلی فعالیتهای اقتصادی در یک بازه زمانی مشخص و مستمر است. رکود میتواند محدود به یک منطقه باشد (مثل بحران اقتصادی آسیا در اواخر دهه ۱۹۹۰) یا در مقیاس جهانی رخ دهد (بحران جهانی پایان دهه ۲۰۰۰). از مهمترین ویژگیهای رکود، افزایش بیکاری ، کاهش قیمت سهام و مسکن، بیاعتمادی مشتریان و کاهش سرمایهگذاریهاست
ارزیابی عملکرد کسبوکار
سنجش عملکرد کسبوکار باید بهطور مداوم انجام شود. این کار کمک میکند حوزههایی را که باید اصلاح شوند، پیش از وقوع بحران شناسایی و واکنشهای مختلف را بررسی کنید. این روشها برای ارزیابی عملکرد به شما کمک میکنند:
بازبینی طرح کسبوکار : گام اول برای سنجش عملکرد کسبوکار، بازبینی طرح کسبوکار است که صورتحسابهای مالی را شامل میشود. این کار کمک میکند بفهمید در کسبوکارتان چه میگذرد. با بازبینی و بهروزرسانی این طرح میتوانید نسبت به ریسکهای رکود، واکنش مناسب نشان دهید. میتوانید از تحلیل SWOT و تحلیلهای مالی برای مدیریت مسائل مهمی که کسبوکارتان را تحتتاثیر قرار میدهند استفاده کنید.
تحلیل مالی: یک برنامه مدیریت مالی کارآمد، شامل برنامهریزی و پیشبینی امور مالی بر اساس اهداف استراتژیک کسبوکار و بررسی عملکرد سازمان و مقایسه آن با پیشبینیهاست. برای اجرای یک تحلیل مالی باید صورتهای مالی، از جمله سود و زیان و گردش نقدینگی را بررسی کنید. تغییر روندها را شناسایی کنید، بهویژه تغییراتی که ممکن است کسبوکارتان را به مخاطره بیندازند، مثل کاهش فروش و ببینید این تغییرات چه تاثیری بر عملکرد مالی شرکت خواهند گذاشت.
فاکتورهای کلیدی که باید در تحلیل مالی در نظر بگیرید از این قرارند:
● تغییر روند نقدینگی (مثبت یا منفی)، درآمد و هزینهها
● فروش فعلی محصولات و خدمات
● میزان و گردش موجودی
● بررسی میانگین روزهای دریافت و پرداخت بدهی
● میزان بدهیها و چگونگی پرداخت اصل و بهره
سایر ابزارهای ارزیابی عملکرد مالی نسبتهای مالی (financial ratios) هستند که میتوانید از صورتهای مالی استخراج کنید. میتوانید از این نسبتها برای مقایسه عملکرد کسبوکارتان در دورههای زمانی مختلف استفاده کنید. همچنین میتوانید از آنها برای مقایسه عملکرد سازمان خود با سایر سازمانها استفاده کنید. عملکرد سازمانها همیشه در قالب آمارها توسط دولت یا صنایع منتشر میشود. این نسبتها در چهار گروه اصلی قرار میگیرند:
۱. نقدینگی (liquidity) یا نسبت داراییهای نقدی به بدهیها
۲. سودآوری (profitability) یا مقایسه درآمدزایی یک شرکت با هزینهها
۳. نسبتهای فعالیت (activity) یا ارزیابی کارآمدی یک شرکت و قابلیت تبدیل دارایی غیر نقدی به دارایی نقدی
۴. نسبتهای اهرمی (leverage) یا میزان اتکای یک سازمان به منابع دیگران یا قرض گرفتن برای انجام عملیاتها
بنچمارکینگ یا الگوبرداری: در این روش، با استفاده از اطلاعات جمعآوری شده درباره کسبوکارهایی که در صنعت شما فعالیت میکنند، به میانگین متغیرهای کلیدی کسبوکار دست پیدا میکنیم (مثل هزینههای سربار، کارکنان و ساعات). سپس میتوانید از این اطلاعات برای مقایسه و اندازهگیری عملکرد کسبوکارتان استفاده کنید. بهتر است اطلاعات مربوط به تمام رقبایتان را در یک جدول ثبت کنید تا بتوانید در یک نگاه، همه آنها را با هم مقایسه کنید.
استفاده از مدیریت ریسک برای نظارت بر عملکرد کسبوکار: یک برنامه مدیریت ریسک شامل شناسایی، ارزیابی و طراحی استراتژیهایی برای مدیریت ریسک است. مدیریت ریسک، یکی از مهمترین و حیاتیترین بخشهای استراتژی کسبوکار است که کمک میکند برای مقابله با فاکتورهای ریسک مرتبط با بحران اقتصادی، آمادگی داشته باشید. طی رکود، برای مدیریت ریسک باید عملکرد کسبوکارتان را به دقت زیر نظر داشته باشید، هر مسالهای را که به نحوی روی آن تاثیرگذار است شناسایی کنید و استراتژیهایی را برای رفع یا کاهش این مسائل تعیین کنید. در بسیاری از موارد، بهترین راه برای کنترل عملکرد، استفاده از صورتهای مالی است. مثلا اگر متوجه شدید که فروشتان کاهش یافته، باید فاکتورهایی را که روی عملکرد فروش تاثیر دارند ارزیابی کنید تا بتوانید این مساله را رفع و ریسکهای مرتبط با آن را مدیریت کنید.
فرآیند شناسایی و مدیریت ریسک در دوره رکود اقتصادی این پنج مرحله را شامل میشود:
۱. شناسایی ریسکهایی که ممکن است به عملکرد کسبوکار لطمه بزنند
در گام اول، به امور مالی و تکتک عملیاتها توجه کنید و این سوالات را از خود بپرسید:
● چه چیزی میتواند تاثیر ایجاد کند؟
● این تاثیر تا چه حد میتواند جدی باشد؟
● احتمال آنکه اتفاق بیفتد چقدر است؟
● آیا امکان کاهش یا حذف آن وجود دارد؟
ریسکهای مرتبط با بحران اقتصادی میتوانند خارجی باشند (مثل تغییرات در نرخ بهره یا اطمینان مصرفکننده) یا داخلی (مثل کاهش نقدینگی، کوتاهی مشتریان در پرداخت بدهی یا استهلاک داراییها).
۲. تجزیه و تحلیل ریسکها با هدف برآورد تاثیرات
از خودتان بپرسید که کدام ریسکها پیامد یا تاثیر بزرگتری بر عملکرد کسبوکار دارند و کدامها تاثیر کمتری دارند. ریسکهای جزئی (مثل ناتوانی یکی از مشتریان در پرداخت بدهی) را از ریسکهای جدی که نیازمند اقدام فوریاند جدا کنید (مثل اختلال در زنجیره تامین).
در حین تجزیه و تحلیل ریسک باید رابطه میان احتمال وقوع و تاثیر ریسکها را پیدا کنید.
۳. اندازهگیری ریسکها به منظور اولویتبندی
احتمال و تاثیر هر ریسک بر عملکرد را با سایر ریسکها مقایسه کنید تا بتوانید منابعی را که برای مدیریت ریسکها در نظر گفتهاید اولویت بندی کنید. به این ترتیب، یک لیست اولویت بندی شده از ریسکها در دست خواهید داشت.
۴. مقابله با ریسکها به منظور کاهش تاثیرات
باید ریسکها را به دو گروه تقسیم کنید: ریسکهایی که نیاز به رسیدگی دارند و ریسکهایی که به نظرتان، نیاز به اقدام فوری ندارند.
پس از شناسایی ریسکهای مهم، باید روشهای مقابله با هر ریسک را تعیین کنید، یکی را انتخاب و اعمال کنید.
۵. طراحی و بازبینی برنامه مدیریت ریسک
یک برنامه مدیریت ریسک نشان میدهد که کدام استراتژی را برای مقابله با ریسکهای شناسایی شده انتخاب کردهاید. این برنامه شامل این اطلاعات است:
● ریسکهای شناسایی شده
● سطح ریسک (از نظر احتمال وقوع و شدت)
● استراتژی تعیین شده
● چارچوب زمانی برای اجرای استراتژی
● منابع لازم
● کارکنانی که مسوول نظارت بر اجرای استراتژی هستند
جمعبندی نهایی باید شامل اهداف، بودجه و بازه زمانی مشخص برای رسیدن به آن اهداف باشد.
علاوه بر اقدامات ذکر شده، این راهکارها را نیز به کار ببرید: نحوه شناسایی ریسکها را یاد بگیرید. ابتدا باید انواع و اقسام ریسکها را بشناسید. ریسکها در یکی از این گروهها قرار میگیرند: بلایای طبیعی (زلزله و سیل)، فراگیر (آنفلوانزای پرندگان)، قانونی (مشکلات بیمه یا عدم تطبیق با مقررات)، تکنولوژی (ایجاد اختلال در شبکه)، زیست محیطی (تغییرات آب و هوایی)، مالی و اقتصادی (رویدادهای جهانی، افزایش قیمتها)، بازار (تغییر در ترجیحات مشتری و افزایش رقابت)، داراییها و تجهیزات (ترکیدن لولههای آب، سرقت)، تغییر در سیاستگذاریها و قوانین دولتی (محدودیت استفاده از آب)، ایمنی محیط کار (سوانحی مثل آتش سوزی مواد اولیه یا تجهیزات)، امنیتی (دزدی مالکیت معنوی، عدم امنیت مجازی)، کارگزینی (مشکلات ارتباطی، خطای انسانی، مدیریت تعارض).
مدیریت امور مالی در بحران اقتصادی
در بیشتر مواقع، وقتی بحران گریبان کسبوکاری را میگیرد، پیش از هر چیزی، معاملات را هدف قرار میدهد. تغییر در معاملات و فعالیتهای تجاری نیز میزان فروش و درآمد را تحتتاثیر قرار میدهد. این تا حدی به دلیل کاهش اطمینان مصرفکننده است. کاهش اطمینان مشتری نیز ناشی از محدودیت دسترسی به وام خرید و افزایش بیکاری است. کاهش درآمد نیز به طرق مختلف بر وضعیت مالی کسبوکار تاثیر خواهد گذاشت، از جمله تغییراتی در سودآوری و نقدینگی. استراتژیهای ذیل کمک میکنند از طریق تقویت جایگاه اقتصادی و ایجاد آمادگی برای استفاده از فرصتها، امور مالی خود را مدیریت کنید.
نظارت بر کسبوکار
همواره شرایط اقتصادی را زیر نظر داشته باشید و ببینید این تغییرات چه تاثیری بر شما خواهند گذاشت. سعی کنید اطلاعات مالی کسبوکارتان همواره بهروز باشد. با پیشبینی سالانه «بودجه سود»، درآمد، هزینه و سود کسبوکارتان را در یک دوره بودجه تخمین بزنید. با این روش میتوانید پیشبینی کنید که از یک میزان تجارت، چه مقدار سود به دست خواهید آورد. همچنین، میتوانید راههای جدیدی برای مدیریت بدهیهایتان پیدا کنید تا پول نقد بیشتری در دست داشته باشید.
مدیریت نقدینگی :مدیریت وجوه در گردش کمک میکند به ثبات مالی برسید. یک کسبوکار، حتی اگر سوددهی داشته باشد، باز هم ممکن است به دلیل کاهش نقدینگی با شکست مواجه شود، پس مدیریت نقدینگی بسیار مهم است.
مدیریت وجوه نقد این موارد را شامل میشود:
● مدیریت بدهکاران و بستانکاران برای حصول اطمینان از اینکه برای پرداخت قبضها، دستمزدها، مالیاتها و سایر هزینهها پول نقد کافی دارید.
● ارزیابی مطالبات، موجودی انبار، هزینههای کسبوکار و سرمایه در گردش.
● بازبینی حسابهای پرداختنی و هزینهها، بررسی اینکه کدامها میتوانند کاهش یابند، کدامها توجیه منطقی دارند و کدامها میتوانند حذف شوند. این هزینهها شامل مخارج روزمره، مثل کرایه، تلفن، انرژی و حملونقل هستند.
● مذاکره با تامینکنندگان برای توافق بر سر قیمت مناسب یا شرایط اعتباری بهتر.
● کاهش فاصله زمانی میان سفارش مشتری و پرداخت.
● ارسال سریع صورتحسابها و پیشنهاد تخفیف به مشتریان خوشقول. درخواست پیشقسط.
● برقراری ارتباط سازنده با موسسات مالی.
● بازبینی فرآیندها و هزینههای سربار.
● کشف راههایی برای آنکه از داراییهایمان بیشترین بهره را ببریم، مثل اجاره دادن فضاها یا تجهیزات بلااستفاده.
مدیریت موجودی: وقتی موجودی انبار به خوبی مدیریت میشود، سود افزایش مییابد. مدیریت موفق موجودی، نیازمند توازن میان هزینهها و مزایای ناشی از ذخیره موجودی است. هزینهها عبارتند از سرمایهای که در قالب کالا انبار شده است و هزینه انبارداری و بیمه. یکی از مزیتها عبارت است از داشتن موجودی کافی برای تامین تقاضای مشتری.مدیریت کارآمد موجودی یعنی بدانیم چه کالاهایی را، کی و چقدر بخریم. مدیریت موفق موجودی، تاثیر بسزایی بر مدیریت نقدینگی و سودآوریتان خواهد گذاشت.قیمتگذاری محصولات و خدمات: تعیین قیمت مناسب برای محصولات و خدمات، نه تنها سود را به حداکثر میرساند بلکه باعث تقویت روابط شما با مشتریان میشود. با قیمتگذاری موثر میتوانید از مشکلات مالی ناشی از قیمتهای بیش از حد بالا و پایین جلوگیری کنید.
دیدگاهها بسته شدهاند.