اهرم دسته جمعی انسان ها
وقتی که آدم ها کنار یکدیگر قرار می گیرند و هدف مشترکی را دنبال می کنند با پدیده افزایش سطح انرژی روبرو می شویم. آنتونی رابینز در بخشی از تعلیمات خود به ماجرای اهرم وکاربرد آن در موفقیت اشاره می کند. البته شما بهتر از من می دانید که از اهرم ها برای جابجایی جسم های سنگینی که با دستهای خالی نمی توان جابجایشان کرد استفاده می کنند. اهرم ها در ساده ترین شکل خود میله هایی فلزی هستند که یک سرشان زیر جسم بزرگ و سنگین که باید تکان بخورد قرار می گیرد و سر دیگرش البته آزاد است . این اهرم ها روی سنگ یا شی دیگری که کوچکتر است قرار می گیرند و به این ترتیب نوعی الاکلنگ تشکیل می دهد و قدرتی چند برابر به استفاده کننده از آن می دهد. ۱) تونی می گوید در زندگی هم می توان از اهرم هایی استفاده و زودتر به موفقیت رسید یعنی چه؟ ساده ترش یعنیاینکه شما توی خانه تان نشسته اید و حال و حوصله تکان خوردن ندارید. اما همین که یکی از اعضای خانواده که دوستش دارید درخواستی از شما دارد (مثلا برادرزاده شیرین زبانتان یا یک کودک بامزه فامیل) سریع از جای خودتان پریده و می روید که درخواستش را عملی کنید. این در حالی است که اگر قرار بود برای عملی کردن به خواسته خودتان کاری بکنید همین جور راحت در گوشه ای می نشینید و لم می دادید و عین خیالتان هم نبود. ۲) این قدرت اهرم است یعنی کسانی یا چیزهایی که برای شما اهمیت دارند و به خاطر آنها حاضرید هر کاری بکنید گاهی افراد برای اینکه آسایش خاطر کسانی را که دوستشان دارند فراهم کنند می روند به موفقیت می رسند در حالی که اگر دست خودشان بود صد سال دیگر هم به این موفقیت نمی رسیدند. به همین راحتی! پس اهرم ما کسانی یا چیزهایی هستند که قدرت حرکت دادن به شما را دارند. طبیعی است که هر کسی یک دوجین از این اهرم ها در زندگی اش دارد فقط کافی است در پی جستجو برای آنها برود. ۳) معمولا در بیشتر متن ها و آموزه ها تکیه براین می شود که جمع و جمع گرایی قاتل فرد و فردگرایی هستند و به همین دلیل باید از جمع گرایی های افراطی جلوگیری کرد. نگاه چندان جالبی به گروه و سازمان و کار سازمانی و…روی خوش نشان داده باشیم. این مسئله را در موفقیت های رشته های فردی چون کشتی و کاراته و ووشو و…می توان مشاهده کرد. و در عدم موفقیت تیم های جمعی مان به صورت کمتر. البته موفقیت تیم های والیبال و بسکتبال در سالهای اخیر می تواند از این بابت امیدوار کننده باشد. ماجرای فردگرایی و طغیان فرد علیه گروه و سازمان نیز از همین جا شروع می شود بیشتر آدم های اطراف ما معمولا فرد گرایی و تنهایی و وابسته نبودن یکنفر به دیگران و گروه را نوعی ارزش به حساب می آورند و به چنین آدم هایی با دید غبطه نگاه می کنند. ۴) قرارمان نیک اندیشی و مثبت نگری بود نه؟ گروه ها و سازمان ها از این رو شکل گرفته اند که انسان موجودی اجتماعی است و چون موجودی اجتماعی به شمار می رود پس به طریق اجتماعی و جمعی بهتر می تواند به هدفهایش جامعه عمل بپوشاند. جهان صنعتی و جهان نو از این رو شکل گرفت که تولید کردن را تخصصی کردند و دیگر مثل گذشته هر چیزی را یک نفر به تنهایی تولید نمی کرد و هر کسی تنها بخشی از کار تولید را بر عهده می گرفت. اما خط تولید وقتی شکل گرفت که هر کسی در قسمتی می ایستاد و بخشی از کار را انجام می داد و به این ترتیب سرعت کار به شدت بالا می رفت. گروه و گروه گرایی اگر با این اندیشه دنبال شود بدون شک نقشه همان خط تولید را بازی خواهد کرد خط تولیدی که خروجی آنها انرژی بسیار خواهد بود انرژی هایی که گاه باعث انجام کارهایی توسط افراد می شوند که دیگران را به حیرت و بعت وادار می کند. گاه انسانهایی که بین گروه ها و افرادی شبیه خودشان قرار می گیرند حتی با شدتی کنترول نشده به سمت موفقیت و پیشرفت گام برمی دارند و همه اینها نشانگر قدرت اهرم دیگران است. دیگران درست است که گاهی می توانند ما را محدود کنند اما اگر نگاه فرصتی خواهی در میان باشد میتواند از این محدودیت اهرمی برای موفقیت بسازد اهرمی که شدت عمل و عمق عمل را نشان می دهد تا رسیدن به سر منزل مقصود امتحانش نمی کنید